برای اینکه خواستم خستگیتون بره این مطلب رو گذاشتم.اگه خوندید نظر یادتون نره!!
سه نفر مسلمان، یهودی و مسیحی با هم همسفر بودند تا این که شب برای استراحت جایی را سکنی گزیدند، صاحب منزل برای ایشان مقداری حلوا آورد ولی چون آن سه نفر میلی نداشتند قرارگذاشتند که آن را صبحانه بخورند و گفتند که هر کس امشب خوابی خوب تر ببیند، حلوا از آن اوست. هر سه خوابیدند، صبح هر کدام شروع به تعریف خواب خود کردند. یهودی گفت: من دیشب در خواب همراه موسی(ع) به کوه طور رفتم. مسیحی گفت: من همراه عیسی به آسمان چهارم عروج کردم. فرد مسلمان گفت: من سرور سروران محمدمصطفی(ص) را دیدم که به من فرمود: یکی از رفقای تو با موسی به کوه طور رفته و دیگری با عیسی به آسمان چهارم رفته تو نیزبرخیز و فورا حلوا را بخور.
(داستان های مثنوی،ج4،ص94)